سالها بیش یه روز کسایی واسه زندگی مامانو بابام تصمیم میگیرن بعد مامانم ولم میکنه و من میمونم و بابام
بابایی که منو ولم میکنه به امون خدا
و من حالا بزرگ شدم و شدم یه دختر اقده ای که خودشم نمیدونه جاش کجاست؟
و من حالا محتاجم به دعا....
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15